گواه گیری 2

     ادامه گواهگیری از پست قبل :

داماد نیز در پاسخ داماد ، بله می گوید و باز هم شرکت کنندگان «هابیرو شاباش» می گویند و موبد ادامه می دهد :

 

    «اینک به چند اندرز شایسته دین گوش فرا دهید و در زندگانی خویش به کار بندید تا سبب خشنودی اهورامزدا گردد ، شادکامی و نیکبختی ، آسایش و آرامش را در زندگی شما فراهم سازد .

    نخست ، ستایش و نیایش آفریدگار هستی بخش . زیرا هرگونه داد و دهش را در زندگی به ما ارزانی داشته است.

    دوم ، به پیامبری اشوزرتشت اسپنتمان ، و به دین به مزدیسنی ، استوار مانید . هر آیینه به اشویی و راستی گرایید و با اندیشه ، گفتار و کردار نیک در جهان زیوید .

    سوم ، به روان شادی درگذشتگان و دستگیری نیازمندان ، در برپایی گاهنبار کوتاهی نکنید ، در پنجه و فروردین گان که روز ویژه هماروانان است از درون و میزد و آفرینگان ، آنچه دسترس باشد به جا آرید تا هماروانان خشنود شوند و شادی ارزانی دارند .

    چهارم ، مراسم سنتی برای یادبود درگذشتگان انجام داده و نیازمندان را با دهش خود یاری رسانید زیرا خشنودی روان و فروهر مینوان در انجام کار نیک از سوی گیتیان است .

    پنجم ، سدره و کشتی را که نماد پیروی از آیین راستی است ، پیوسته با خود داشته باشید و فرزندان را سفارش کنید تا به هنگام خردمندی و پذیرفتن آیین راستی ، سدره پوش شوند و در همه گاه به داد دین وه ، به ستایش و نیایش اورمزد بپرداند .

    ششم ، از پدر ، مادر و استاد سپاسدار باشید و آنها را گرامی دارید ، زیرا خشنودی اورمزد ، با خشنودی این سه تن نیز فراهم می گردد .

    هفتم ، از روز های ماه یکی را برگزینید و در آن روز بیشتر به داد و دهش بپردازید و اشویی را گسترش دهید تااهورامزدا یاورتان باشد و از هرگونه کژروی و گمراهی باز دارد . اینک روزی را که برگزیدیدنام ببرید»

 

داماد به خوسته موبد یکی از روزها را انتخاب و نام می برد ، از آن پس او باید در هر ماه و در روزی که به هنگام گواه گیری برگزیده است ، کارهای نیک مادی و معنوی بیشنر انجام دهد . نیازمندان را دستگیری کند و به اندازه توتنمندی خود دیگران را یاری رساند .

موبد ضمن اعلام نام این روز با صدای بلند ، اندرز خود را ادامه می دهد .

    « هشتم ، در زندگانی باید راهنمای دانایی بزرگ برگزینید تا در پیشرفت کارها راهگشایتان باشد زیرا دانش پراکنده است و کار با رهنمونی دانا ، نیک فرجام باش . این دانای گزینش خود را نام ببرید»

 

در این قسمت ، داماد یکی از بستگان خود یا شخص دیگری را نام می برد که به دانایی و فرهیختگی او یقیین دارد تا پس از آن در زندگی مشترک خود ، چنانچه به مواردی بر بخورد که تصمیم گیری برای او دشوار باشد با این شخص مشورت کند و راهنامیی بخواهد .

موبد نام این شخص را نیز که داماد برگزیده است به حاضران اعلام می دارد و اندرز خود را به تازه عروس و نو داماد ، این گونه ادامه می دهد :

 

    نهم ، اورمزدهروسپ توان (توانا بر همه چیز) که مردم را به نیروی دانایی و گویایی از دیگر آفریدگان گیتی برتر آفرید . دادش (قانونش) مردم دوستی است ، پس دیگران را میازارید . نه به منش (اندیشه) نه به گوشن (گفتار) و نه به کنش (کردار) .

 

    بیگانه ای که فرا رسد جای و خوراکش دهید . نیکان را از گرسنگی ، تشنگی ، سرما و گرما در امان دارید . با زیردستان و کهترن مهربان باشید . سالاران و مهتران را گرامی دارید و به داد و پیام امشاسپندان که فروزگان اورمزد پاکند ، راه پویید تا دادار اورمزد از شما خشنود باشد»

 

 

اندرز های موبد همچنان ادامه دارد و در پایان دوباره از عروس و داماد آزادی گزینش خود را سوال می کند و پاسخ بله می شنود . اوستا می خواند . دانه های جو ، برنج و برگ های آویشن را بر سر و دوش عروس و داماد می ریزد و برای آنها تندرستی ، دیرزیوشنی و خوشبختی آرزو می کند .

    پس از گواه گیری ، خویشان و آشنایان به عروس و داماد و بستگان آنها شادباش می گویند و با دادن آیینه و گلاب ، پخش شربت ، شیرینی و لرک بین همه ، مراسم گواه گیری پایان می پذیرد .

گواه گیری

     گواه گیری

 

    مراسم گواه گیری در بیشتر شهرها و روستاهای زرتشتی نشین مانند گذشته به شکل سنتی برگزار می شود . این مراسم در خانه ، تالار آتشکده و یا در آدریان انجام می گیرد .

    عروس افلب لباس سبز می پوشد و تور پارچه ای سبز رنگ به سر می اندازد . داماد در کنار او می نشیند . او نیز کلاه مخصوصی به رنگ سبز بر سر دارد . بر روی شانه چپ داماد چادر شب یا پ دستمال سبز می اندازند و روی آن کشتی قرار می دهد . در برابر محل نشتن عروس و داماد ، سفره ای گسترده می شود که دو سوی آن را لاله یا چراغ روشن می گذارند . گلدان های گل و سرو ، نقل و شیرینی ، سینی پر از لرک و آنچه در در سفره جشن خوانی و سدره پوشی وجود دارد ، برای تدارک مراسم گواه گیری نیز فراهم می شود . پشت سر داماد ، برادر یا نوجوانی از بستگان داماد می ایستد . این نوجوان نیز دستمال سبز بر سر می بندد و سینی کوچکی را ببالای سر داماد نگه می دارد . درون این سینی کتاب اوستا ، دستمال سبز ، یک عدد انار شیرین ، یک عدد تخم مرغ ، یک قیچی ، مقداری شیرینی و نقل با برگ های خشک آویشن و دانه های سنجد می گذارند . حداقل هفت نفر باید در گواه گیری شرکت کنند تا شاهد و گواه بر این قسمت از پیوند زناشویی باشند . موبد با کلاه و لباس سفید ، به جمع گواه گیران می پیوندد و در کنار داماد قرار می گیرد . او با سرودن گزیده ایی از اوستا مراسم را شروع می کند و سپس با زبان پارسی گزارشی را بر زبان می آورد :

 

    « در خجسته پیوند زن و شویی که به روش دین وه مزدیسنی به گاه فرخنده .......... در فرخ روز .......... از ماه .......... به سال .......... در این جا برپاست ، به خشنودی دادار اورمزد رایومند و خروهمند ،

به یاری امشاسپندان پیروزگر ،

به همراهی مهر و سروش و رشن راست ،

به شادی فروهر اشوزرتشت اسپنتمان ،

و به گواهی نیکان باشنده در این جشن ،

 

در ادامه سخنان خود ، از عروس می پرسد :

 

    من که موبد .......... هستم از شما (نام عروس) دخت (نام مادر و پدر عروس) می پرسم که (نام داماد) پور (نام مادر و پدر داماد) را به داد و آیین دین وه مزدیسنی ، به همتنی و هم روانی ، به همسری می پذیرید ؟»

 

در سومین مرتبه طرح این پرسش ، عروس بله می گوید و شرکت کنندگان هم آوا و شادمانه «هابیرو شاباش» می گویند و کف می زنند . پس از آن نوبت پرسش موبد از داماد فرا می رسد :

 

    «از شما (نام داماد) پور (نام مادر و پدر داماد) می پرسم که بهدین (نام عروس) دخت (نام مادر و پدر عروس) را به داد و آیین دین وه مزدیسنی به هم روانی به همسری خود می پذیرید ؟»

 

داماد نیز در پاسخ داماد ، بله می گوید و باز هم شرکت کنندگان «هابیرو شاباش» می گویند و موبد ادامه می دهد :

 

ادامه دارد.....

نامزدی

    نامزدی

 

    اندکی پس از خوستگاری ، مراسم نامزدی انجام می گیرد . در زمان گذشته ، مراسم نامزدی شامل دو برنامه جدا از هم بوده است . بدین سان در آغاز ، خانواده داماد که حداقل هفت نفر بوده اند به همراه داماد و دهموبد محل به خانواده عروس می رفتند . در نزدیکی خانه عروس دهموبد دست داماد را می گرفت و در جلو گره حرکت می کردند . یکی از بستگان چراغ با لاله روشن در دست داشت و با این نماد ، روشنایی را با داماد به خانه عروس می برد . جوانی دیگر ، یک سینی مسی را روی سر می گذاشت و به دنبال آنها حرکت می کرد . داخل این سینی ، قند سبز کاسه نبات ، نقل و شیرینی ، برگ آویشن ، آینه و گلاب ، لباس کامل برای عروس و حلقه طلا یا نقره برای ازدواج را می نهادند و روی آنها را با پارچه سبز مخصوصی می پوشاندند بدین ترتیب همه با هابیرو گفتن ، کف زدن و شادی به خانه عروس وارد می شدند .

    در آغاز آینه و گلاب به هم تعارف می شد و همه با شربت و شیرینی پذیرایی می شدند . پس از آن دهموبد در جای خود می ایستاد ، با نام و یاد اهورامزدا و با صدایی رسا ، نو عروس را صدا می کرد و از او می پرسید که این پسر را به عنوان نامزد و همسر خود می پذیرد ؟ این پرسش هفت مرتبه انجام می گرفت و هر بار یکی از بانوان شرکت کننده به دهموبد به شوخی و شادی پاسخ می داد ، او جمله هایی مانند : عروس رفته گل بچیند ، عروس رفته از چشمه آب بیاورد و ... به زبان می آورد تا اینکه در هفتمین بار که دهموبد پرسش خود را تکرار می کرد ، عروس به او «آری» پاسخ می داد . بستگان «هابیرو شاباش» می گفتند و پس از آن داماد حلقه نامزدی را به انگشت دست عروس می کرد . عروس و داماد نقل سفیدی را از سینی بر می داشتند ، در دهان یکدیگر میی نهادند و از این پس نامزد هم می شدند . به پدر و مادر عروس و نیز به دهموبد ، قند سبز پیشکش داده می شد . بقیه هدایای داخل سینی نیز برای نو عروس بود .

    مرحله دوم نامزدی نیز چند روز پس از آن انجام می گرفت . اینبار حلقه و هدایابه همان شیوه نخست نامزدی ، از سوی خانواده عروس به خانه داماد برده می شد و مراسم نامزدی با پذیرایی و شادی کامل می گشت .

    اکنون زرتشتیان در مراسم نامزدی، تنها به خانه عوس می روند . خانواده داماد پیشکش ها و حلفه نامزدی را به خانه عروس می برند و از سوی خانواده عروس نیز هدایا و حلقه زناشویی را که از قبل تهیه کرده اند ،در همان روز به داماد هدیه می دهند .

    پسر و دختر جوان ، حلقه را به دست یکدیگر می کنند و با یکدیگر نامزد می شوند .

    در باور برخی زرتشتیان ، زمان نامزدی تا سی و سه روز و حداکثر تا سه ماه ادامه می یابد و در این مدت عروس و داماد و خانواده های آنها با هم رفت و آمد دارند تا با اخلاق و رفتار هم بیشتر آشنا شوند .چنانچه که در زمانی که با هم نامزد هستند ، تاریخ برگزاری یکی از جشن ها فرا رسد ، داماد هدایایی برای جشن عروسی به خانه آنها می برد و در همان زمان هدایایی نیز از سوی مادر عروس ، به داماد هدیه داده می شود . پس از نامزدی مراسم عقد کنان انجام می گیرد که زرتشتیان به این مرحله گواه گیری می گویند .

خواستگاری

     خواستگاری

 

    با هماهنگی خانواده های پسر و دختر یکی از روزهای ماه برای خواستگاری انتخاب می شود . مادر خواهر و چند نفر از بستگان داماد ، برای طلبیدن عروس به خانه آنها می روند . آنها با خود ، شاخه هایی از سرو ، دولگ پر از نقل و شیرینی ، دستمال معمولا ابریشمی سبزی «فکر کنم زرتشتیان عزیز همگی طرفدار میرحسین موسوی هستند» که داخل آن یک عدد انار شیرین که سکه ای بر جداره آن فرو شده ، مقداری برگ خشک آویشن ، دانه های سنجد و بادام ریخته اند با قند سبز به همراه می برند . خانواده عروس نخست با آیینه و گلاب ، ورود میمانان را خوش آمد گفته آن گاه همه با شربت و شیرینی پذیرایی می شوند . آب هل نیز یکی از نوشیدنی های گرم است که در مراسم خواستگاری به میهمان می دهند . برای تهیه آب هل به آب جوش مقدری شکر و پودر هل می افزایند و با آن مانند چای ، از همه پذیرایی می کنند .

    در این میان خانواده داماد و عروس درباره خواستگاری با هم گفت و گو می کنند و سخن می گویند پس از کسب خشنودی کامل پدر و مادر عروس ، مادر داماد چند شاخه کوچک سرو را به دست آنها می دهد و از آنها سپاسگزاری می کند .

   آنگاه دستمال سبز را می گشایند ، انار شیرین سکه زده و شاخه ای از سرو را به دست عروس آینده خود می دهد ، قند سبز را در دامن او می گذارد و مقداری برگ آویشن را بر سر و رویش می ریزد ، روی او را می بوسد و برای او در زندگی آینده سبزبختی ، شیرین کامی و بهروزی آرزو می کند .

    بستگان عروس و داماد با هم . با صدای بلند جمله « هابیروشاباش » می گویند تا سرور و خشنودی خود را بیان و برای عروس وداماد شادی آرزو کرده باشند .

    خواهر یا یکی از بستگان داماد ، گره از نخ های دولگ باز می کند و همه از نقل داخل آن نیز پذیرایی می شوند و به این ترتیب و با شیرین کامی ، خواستگاری را به پایان می برند .

خسرو شکیبایی

     یک سال گذشت . . .

 

    با سلام خدمت همه مردم این مرز و بوم ، ایران عزیز .

 

    باری یک سال است که ما را تنها گذاشت ، صدای دلنشین ، غرق در بازی و صمیمیت اجرا . خسرو شکیبایی یکی از اسطوره های سینما و تلویزیون ما یک سال است که تصویری از خود به ما نداده است . رفت و ما را با فیلم هایی گذاشت که هر کدام ما از یکی از آنها حداقل خاطره داریم ، یکی با خواهران غریب یکی با خانه سبز یکی با اتوبوس شب و خیلی ها هم با صدایی که شعرهای سهراب سپهری را می خواند . روحش شاد .

    در پایان هم امیدوارم همه زندانیان درگیری های اخیر به زودی آزاد شوند .

آیین زناشویی زرتشتیان

  از انجایی که تا سوم مرداد هیچ مراسمی را نداریم به مراسم ازدواج زرتشتیان می پردازیم .


آیین زناشویی زرتشتیان

 

    ازدواج یکی از کارهای پسندیده در آیین زرتشتیان است و سر باز زدن از آن از کارهای ناشایست به حساب می آید . پیام آور ایرانی زرتشت ، از پسران و دختران جوان می خواهد با یکدیگر ازدواج کنند و هر یک بیشتر از دیگری کارنیک انجام دهد . در سرود پنجم از هات پنجاه و سه گاتاها آمده است :

 

    « ای نو عروسان و ای پسران جوان ، اینک شما را راهنمایی می کنم و آگاه می سازم . اندرز مرا به گوش جان بشنوید و به یاد داشته باشید . با اشتیاق برای رسیدن به یک زندگی شاد ، خرم و با عزت بکوشید ، هر یک از شما باید در راستی و کردار نیک ، از دیگری پیشی جوید و با آن روش زندگی خود را خوش و خرم سازد »

 

    در ایران باستان مردی که زن داشت و دارای فرزند بود بر مرد بدون زن و فرزند برتری داشت و از احترام بیشتری برخوردار بود .

    در اوستا زنی که شوهر دارد به مان نمانوپتنی و مردی که زن اختیار کند نمانوپئیتی نامیده می شود . «نمانو» به معنی «خانه» و «خانواده» میباشد و قسمت دوم هر دو واژه «رئیس» و «رهبر» معنی می دهد . این واژه در تفسیر پهلوی به صورت «کدبانو» و «کدخدا» در آمده است .

    زناشویی در بین زرتشتیان به ترتیب شامل خوستگاری ، نامزدی ، گواه گیری ، جشن عروسی و پاتختی می باشد . « که همه این مراسم به ترتیب در روزهای آینده بر روی وبلاگ درج می شوند »

    در آیین زرتشتی ، پس از ازدواج ، جدایی – به جز شرایطی خاص – پدید نمی آید ، همچنین هر مرد یا زن باید یک همسر برای خود برگزینند . بنابراین لازم است پسران و دختران از روی خرد و آگاهی همدیگر را انتخاب کنند تا گزینش درست آنها ، پشتوانه زندگی مشترکشان باشد . هنگامی که خانواده های زرتشتی در دید و بازدیدهای خانوادگی ، جشن ها ، مراسم دینی و گردهمایی در نیایشگاه ها شرکت می کنند پسر و دختری که قصد ازدواج دارند با یکدیگر آشنا می شوند و پس از آن که نظر موافق خانواده های خود را به دست آوردند ، مراسم خواستگاری انجام می گیرد .

 

منبع : کتاب از نوروز تا نوروز نوشته کوروش نیکنام

مراسم پیر بانو

مراسم پیربانو روز مهرتا وز ورهرام در ماه تیر برابر با 13 - 17 تیر ماه نیایشگاه بانوی پارس در باور بعضی از زرتشتیانی که باور سنتی دارند ، محل جان باختن و ناپدید گشتن شهبانوی پارس به نام خاتون بانو بوده است . این نیایشگاه در فاصله یکصد و بیست کیلو متری شمال غربی یزد ، در جنوب عقداو و در درون دره ای از کوهستان های این خطه بنام زرجو واقع شده است . چند روستای کوچک نیز در نزدیکی نیایشگاه بانوی پارس وجود دارد . ساکنان این آبادی ها با آب چشمه ای که از کوهستان های آنجا می تراود ، به کشاورزی می پردازند . زرتشتیان ، از روز مهر تا ورهرام در ماه تیر همچون استقبال از بقیه نیایشگاه ها ، در این مکان نیز حضور می یابند . بنای اصلی نیایشگاه که در کنار مسیر رودخانه فصلی ساخته شده است ، به صورت گنبدی از کاشی کاری به رنگ سبز و با نماد سرو شکل گرفته است . در دامنه کوه مجاور نیایشگاه خیله هایی ساخته شده تا خانواده ها در زمان ویژه پیر پارس بانو ، برای سکونت از آنها استفاده کنند . مراسمی که زرتشتیان در پیر پارس بانو دارند نیز همانند آیینی است که در نیایشگاه های دیگر بر پا می دارند . سر پرستی این نیایشگاهنیز بر عهده انجمن زرتشتیان شریف آباد است .

مراسم چکه دوله

يكي ديگر از مراسم جشن تيرگان ، فال كوزه است كه زرتشتيان به آن «چك دوله» مي گويند . زرتشتيان يك روستا يا محله ،‌روز قبل از جشن تيرگان ، دوشيزه ميان سالي را برمي گزينند و كوزه سفالي سبز رنگ و دهان گشادي را به او مي دهتد . كه دوله نام دارد . او اين ظرف سفالي را از آب پاكي كه بيشتر از سرچشمه قنات بر مي دارد ، پر مي كند . سپس يك دستمال سبز ابريشمي را بر روي آن انداخته گره مي زند . آنگاه دوله سفالين را به نزد تمام كساني مي برد كه آرزويي در دل دارند و مايلند در مراسم چك دولهشركت نمايند جسم كوچكي مانند انگشتر ، گوشواره ، سنجاق سر ، موگير ، سكه و مانند آنها را در آب دوله بيندازند . آن دختر دوله را بر زير دختي هميشه سبز چون مورد و سرو مي برد و در آن محل به حال خود وا مي گذارد . در روز جشن تيرگان و پس از پايان آبريزان ، همه كساني كه در دوله جسمي انداخته و نيت و آرزويي داشتند در محلي گرد هم مي آيند . دوشيزه ياد شده دوله را زير درخت سبز به ميان جمع باز مي گرداند . در فال گيري به روش چك دوله بانوان بيشتر شركت دارند و سالخوردگان كه بيشترين حضور و مشاركت را دارند با صدايي بلند و به نوبت دوبيتي هايي را كه به ياد دارند باز مي سرايند .
      سپس دوشيزه خردسال ، در پايان سرايش هر دوبيتي ، دست خود را به درون دوله فرو مي كند و به دلخواه ، يكي از چيزهاي آنرا بيرون مي آورد ، به اين ترتيب صاحب آن جسم كوچك متوجه مي شود كه شعر وبيت خوانده شده مربوط به نيت  ، خوسته و آرزوي او بوده است .

جشن تیرگان

سیزدهمین روز در هر ماه زرتشتیان تیر یا تشتر نام دارد . هر سال و در ماه تیر هنگامی که روز تیر فرا می رسد آن روز را به نام تیرگان جشن می گیرند .

تیر در زبان اوستا ، تیشتریه و در پهلوی تشتر نام دارد .

در ادبیات اوستایی غیر از گاتاها تشتر نام ایزدی است که به باریدن باران کمک می کند ، همچنین در باور ایرانیان نام ستاره ای است که هرپاه در آسمان پدیدار شود مژده باریدن باران را می دهد .

     سبب پيدايش جشن تيرگان نيز مانند بسياري از آداب و رسوم ديگر در فرهنگ ايراني ، با رويدادي سرنوشت ساز از تاريخ زندگي ايرانيان باستان هماهنگي يا پيوند يافته است .

     گروهي اين جشن را يادگار پيروزي ايرانيان بر توران مي دانند ، بدين روايت كه در زمان پادشاهي منوچهر ، پس از اشغال بخش هاي زيادي از سرزمين ايران توسط سپاه افراسياب ، قرار آشتي بر اين گذاشته شد كه از سوي سپاه ايران از خطه تبرستان ، تيري رها گردد در هر جا بر زمين فرود آيد ، مرز ايران و توران تعيين شود . بنابراين آرش ، جوان دلير ايراني ، جان بر كف و با تمام توان تيري را از كمان رها ساخت . اين تير در باور استوره يي توسط ايزدِ باد همراهي شد و در كنار رودخانه جيحون بر درختي نشست و مرز ايران و توران را مشخص كرد .

بنا به روايت ديگر ، در زمان ساسانيان و پادشاهي فيروز ، هفت سال در ايران خشكسالي روي داد . مردم ناگزير روي به دشت و بيابان آوردند و با نيايش خود از پروردگار درخواست باران كردند . پس از چندي ، بارش باران شروع شد و ايران از خشكسالي رهايي يافت . از آن سال به بعد ايرانيان در چنين روزي به يكديگر آب مي پاشند و شادي مي كنند .

     اكنون نيز زرتشتيان جشن تيرگان را با شكوه و شادماني وي‍ژه يي بر پا مي دارند .

     در شهر كرمان و بم اين آيين را تيروجشن نيز مي گويند . روز پيش از جشن تيرگان ، با شكوه و شادماني تمام ، خانه و بيرون آنرا با آب و جارو تميز مي كنند . همه اهل خانه ، سر و تن خود را شستشو داده ، لباس نو مي پوشند و به سرخوشي و شادي مي پردازند .

     پس همه از پيرو جوان ، نخ تير و باد را كه از جنس ابريشم نازك و مجموعه اي از نخ هاي عموما هفت رنگ تابيده به نشانه رنگين كمان است ، به مچ مي بندند . اين نخ را در كرمان و بم ، تيرو مي گويند . اين نخ به هم تابيده را در روز جشن تيرگان به مچ دست و گاه به انگشت دست مي بندند و آنرا تا روز باد به دست دارند . در روز باده ( ده روز بعد ) نخ ابريشمي هفت رنگ را از دست باز مي كنند ، در جاي بلندي مانند پشت بام مي ايستند و آنرا به باد مي دهند ، تا گذر تير آرش به ياري ايزدِ باد را يادآوري كنند . در كرمان اين كار را با خواندن شعر زير انجام مي دهند :

تير برو باد بيا    غم برو شادي بيا

محنت برو روزي بيا           خوشه مرواري بيا

 

     از بامداد روز جشن تيرگان ، زرتشتيان به ويژه جوانان مي كوشند به هر شيوه ممكن ، به همديگر شادمانه آب بپاشند . از اين روي كساني كه در روستاها زندگي مي كنند به كنار چشمه ها يا جوي آب روان مي روند و با شادي بيشتري ، به يكديگر آب مي پاشند .

     در شهرهاي بزرگ ، بعضي از خانواده ها به خارج از شهر مي روند ، محلي كه در آن ، آب فراوان تري وجود داشته باشد و امكان آب پاشي بيشتر و آزادانه را براي آنها فراهم نمايد .

عذر خواهی

سلام به همه عزیزان ایران دوست . من واقعا و از همه دوستای خوبم معذرت میخوام که مدت طولانی این وبلاگ مطلب جدید ارائه نکرد . اما حالا امتحاناتم تموم شده و دریست در اختیار این وبلاگ و شما هستم . فقط امروز تنها کاری که کردم این بود که بنر رو عوض کردم . فعلا بدرورد